بررسی روابط دختر و پسر
یكی از نیازهای اساسی زندگی انسان، تعامل و ارتباط با دیگران است. انسان در طول حيات خود، پیوسته برای بقا و پیشرفت خویش، محتاج ارتباط با دیگران است كه بین این ارتباط و سلامت فردي رابطهای نزدیك وجود دارد. انسانها بهدنبال یافتن كسانی هستند كه با آنها احساس خوشبختی كنند و از زندگی با آنها لذت ببرند و همچنين منفعت بیشتری را در كنارشان كسب كنند. در بین ارتباطات انسانی، ارتباط با جنس مخالف در برخی از مراحل زندگی انسان مطرح است. اين روابط را میتوان بهصورتهاى زیر بيان کرد:
رابطة زن و شوهرى؛
رابطة علمى؛
رابطة حرفهاى و شغلى؛
رابطة دوستانه.
رابطة زن و شوهرى
ارتباطي مورد تأیید و تأکید اسلام است كه در آن زن و مرد براساس موازین شرعى و عقد رسمي با يكديگر رابطه برقرار كنند. دهها آیه و صدها روایت از معصومینعليهمالسلام دربارة اهمیت ازدواج و روابط زناشویى، شاهدي بر این مدعاست. خانواده، مهمترین کانون و نهاد اجتماعى است که با ازدواج و رابطة زن و مرد شکل مىگیرد. از نظر دين اسلام، این رابطة اجتماعى مشروع و مورد تأکید است.
رابطة علمى بین زن و مرد
این نوع رابطه، با حفظ موازین شرعى و رعایت حدود الهى از طرف زن و مرد مجاز است. بهترین مصداق بارز آن، رابطة بین استاد و شاگرد است؛ اعم از اینکه زن استاد و مرد شاگرد باشد، یا بالعكس. آنچه در اين ارتباط مهم است، رعایت موازین شرعى است. اگر احکام الهى مراعات شود، نهتنها مجاز است، بلکه مورد تأکید اسلام است. اما اگر حدود الهى مراعات نشود و حریمهاى بین محرم و نامحرم شکسته شود، اسلام از این رابطه ناخشنود است و آن را نهى ميکند، زیرا به ضرر جامعه و زن و مرد است.
رابطة شغلى و حرفهاى
فعالیتهاى شغلى در جامعه، به سهدسته تقسیم ميشوند:
شغلهایى که الزاماً برعهدة زنان است و جایز نیست که مردان آن شغلها را انتخاب کنند. مثل شغل مامایى و کارهایى که جنبة زنانة محض دارد. در اینگونه موارد اسلام تأکید مىکند، شغلهاى حساس و مهمى که مربوط به بانوان است، توسط خودشان انجام شود. بنابراين در اينجا، رابطة شغلي بین زنان است و مردان حق ورود به این مشاغل را ندارند، مگر در شرایط ضرورى.
شغلهایى که مخصوص مردان است. مثل کارهاى شاق و سختى که با فیزیک بدن زن و روحیات او سازگار نیست. طبیعى است، پذیرفتن اینگونه کارها که براى زن یا جنین او ضرر داشته باشد، جایز نیست.
شغلهایى که مشترک بین زنان و مردان است که در اکثر موارد، تقریباً بيشتر كارها مشترک است. در اینگونه مشاغل اگر زن و مرد ضوابط شرعى را رعایت کنند و مرتکب عمل حرامى نشوند، مىتوانند باهم مشارکت فعال داشته باشند. مانند نمایندگى مجلس، معلمى و...
این زمانی است كه پسر و دختر تصمیم میگیرند تا همسر آیندة خود را انتخاب كنند و این ارتباط مقطعی را لازمة شناخت از همدیگر میدانند. اما متأسفانه امروزه وعدة ازدواج و بهانة شناخت خصوصیات رفتاری از مهمترین عواملی است كه ارتباط بین دخترها و پسرها را در جامعة ما توجیه میكند.
بنابراين، جوان امروز در ارتباط با جنس مخالف خود بهدنبال چیست؟ ازدواج، عاطفه، محبت، وقتكشی، عشق و...
روانشناسان معتقدند، میل و كشش به جنس مخالف از نظر فیزیولوژی یك نیاز طبیعی، فطری و روانی است. آنها میگویند در تمام فرهنگها و كشورها، پسران و دختران در سن بلوغ اولین نگاه و گرایش را بهسوی جنس مخالف ابراز میكنند. اما مرز این كشش در هر فرهنگی تعریف شده است، برای مثال در جوامع غربی و سایر جوامع غیرمسلمان، ارتباط میان دو جنس مخالف به خود فرد سپرده شده و هر شكلی از این ارتباط مورد پذیرش جامعه و فرهنگ آن است. اما در كشورهای مسلمان و برخی فرهنگها این ارتباط محدود است و در مواردی به فضای سیاسی و اجتماعی جامعه بستگی دارد. دین زندگیآموز اسلام نیز در این زمینه احکام و مرزهای ویژهای ترسیم کرده است. دين اسلام روابط بین دو جنس مخالف را در چارچوب خانواده جایز و خارج از آن را سبب انحراف اخلاقی و فساد فردی و اجتماعی میداند. البته این سخن به معنای عدم حضور اجتماعی زنان و ارتباطهای متعارف و ضروری کاری، علمی، فرهنگی و... نیست. بلکه از مواردی است که رابطة زن و مرد بیگانه از حالت عادی خارج شده و بهسوی دوستی و گفتوگوهای طولانی کشیده میشود.
باید توجه داشت كه، در قشر جوان نیروی پیوندجویی دو جنس مخالف، دلدادگیهای پسرانه و دلبریهای دخترانه و دلبستگیهای طرفین وجود دارد. البته این ارتباطها و علاقهها باعث تشكیل خانواده و بقای نسل و ادامه حیات هستند، به شرطی که در چارچوب اصولی اخلاقی و شرعی باشند. گاهی این علاقة درونی به جنس مخالف و نیاز ارتباط با او از چارچوب هنجارهای اجتماعی و دینی خارج و بهسوی بیعفتی و گناه كشیده میشود كه این مسئله بسیار ناشایست و غیراخلاقی است.
رابطه دوستى بین دختر و پسر
این نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن از دوستى بین دختر و پسر و اینگونه روابط نهى کرده است، زیرا عفت عمومى جامعه با این نوع روابط آسیب جدى ميبیند و پایههاى ازدواج و خانواده سست ميشود و صدها مفسدة اخلاقى براى دختر، پسر و جامعه بهوجود ميآيد. بدون تردید، اگر ائمهعلیهمالسلام از حضور زنان در جامعه نهى کردهاند، این نهى کلى و مطلق نیست، منظور آنان این نیست که زنان مطلقاً نباید در امور اجتماعى مشارکت داشته باشند، بلکه منظور آنها این است که زنان بدون دلیل موجه، نباید در میان مردان و مقابل چشم آنها قرار گیرند و در صورت لزوم، باید حضورشان در حد نیاز و ضرورت باشد و اضافه بر آن، به صلاح زنان و جامعه نیست؛ زیرا ممكن است مفسدههاى زیادى داشته باشد.
نکتة دیگرى که باید به آن توجه کرد، این است که اجتماعيبودن زنان و داشتن جایگاه اجتماعى، مستلزم حضور بيرویه و بدون دلیل در میان مردان نیست؛ بلکه خود زنان مىتوانند تشکلهاى اجتماعى ـ فرهنگى تشكيل داده و در این تشکلها و در زمینههاى گوناگون، حضور فعال داشته باشند. بنابراین، دين اسلام حضور و مشارکت زنان در مسائل اجتماعى را نهى نمىکند، بلكه ضوابط، قوانین و حدود این حضور را مشخص ميکند. از سوي این قوانين بهدليل مصونیت زنان از آسیبهاى اجتماعى است و از سوى دیگر، مصونماندن جامعه از آسیبهایى است که از ناحیة زنان و مردان فرصتطلب، بهوجود ميآید. بنابراین، هیچتناقضى بین آموزههاى دینى وجود ندارد و همة آنها هماهنگ با یکدیگر و متناسب با نیاز جامعه انسانى است.
با توجه به شرایط خاص دوران جوانى و طولانىبودن دوران تجرد برخی از افراد و خطرات جدى تمایلات آشکار و پنهان غرايز نفسانى، لازم است پسران و دختران، روابط خود را از نظر کمّى و کیفى تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند. بنابراین، توصیة ما این است که به نکات زیر توجه کرده و حتماً به آنها عمل کنید:
اگر ضرورتى نيست، از ایجاد رابطه با نامحرم پرهیز شود و دختران در مقابل افراد نامحرم بهجاي رفتارى صمیمانه، رفتارى متکبرانه داشته باشند. در احکام شرعى آمده است که در غیر ضرورت، مکروه است که مرد با زن همصحبت شود، مخصوصاً زن و مرد جوان. علت این است که چهبسا همین همصحبتشدنها غرایز جنسى افراد را تحریک و یک الفت و محبت شهوانى بین مرد و زن ایجاد كند و نقطه آغازى براى غوطهورشدن در انحراف و فساد شود. بههرحال، انسان باید دقیقاً درون خود را بکاود و باطنش را عمیقاً مطالعه کند تا بفهمد که صحبتکردن با افراد نامحرم، چه ضرورتى براى او دارد.
در صورت ناچارى و ضرورت روابط با نامحرم، تا آنجا که به شکستن حریم احکام الهى منجر نشود، اشکالى ندارد. بنابراین، گفتوگو و نگاههاى متعارف و بدون قصد لذت و ریبه اشکالى ندارد. اما لازم است که ارتباط در کلاسها، بهگونهاى باشد که کمترین اختلاط پدید آید و در معاشرت و گفتوگو، هنجارهاى شرعى زیر رعایت شود:
از گفتوگوهاى تحریککننده پرهیز شود؛
از نگاههاى آلوده و شهوانى خوددارى شود؛
حجاب شرعى رعایت شود؛
قصد تلذذ و ریبه در کار نباشد؛
دو نفر نامحرم در محیط بسته تنها نباشند.
تعریف دوستی دختر و پسر
براساس قواعد كلی حاكم بر ارتباط میانفردی، هر ارتباطی، دوستی دختر و پسر نيست. دوستی دختر و پسر یعنی «ارتباطی كه بین دو جنس مخالف وجود دارد و در این ارتباط محبت، صمیمیت، عشق و علاقة قلبی ویژه وجود دارد.» در کل، میتوان گفت که دوستی دختر و پسر آن رابطهای است که صمیمانه و گرم و عمدتاً پنهانی باشد و از طریق دیدارهای مخفیانه، ردوبدل کردن نامه، ارتباط تلفنی و... ایجاد شود.
چرا ارتباط ناسالم
برخی كارشناسان تربیتی، تحلیل اینگونه رفتارها و تفكرات را به اِعمال محدودیتهای غیرمنطقی به جوانان نسبت میدهند و میگویند وقتی جوان عرصه را بر خود تنگ ببیند و نتواند خود را از نظر عاطفی و اخلاقی با محیط تطبیق دهد و مربیان، معلمان و برنامهریزان نهادهای آموزشی و تربیتی نیز نتوانند به احساسات و تمایلات منطقی و احساسی او پاسخ دهند، جوان سرخورده به اجتماع پناه میبرد و سعی میكند چیزهایی را كه طی سالهای زندگی از او دریغ شده است بههرترتیب ممكن حتی با هنجارشكنی بهدست آورد.
عدهای نیز تنگناهای اقتصادی، گسترش ارتباطات، فردگرایی و بیتفاوتی به ارزشها را دلیل اینگونه رفتارهای اجتماعی میدانند و معتقدند این دلایل موجب شده است بسیاری از جوانان امروزی نسبت به ازدواج دید مثبتی نداشته باشند و بهنوعی از زیر مسئولیت تشكیل خانواده شانه خالی كنند.
متأسفانه مشكلات مالی و شرایط سخت ازدواج در جامعة ما، عوامل مهمی هستند که باعث فرار پسران از ازدواج شده است. بسیاری از جوانان در این زمانه ترجیح میدهند خوش باشند. ازاینرو، به ازدواج با نگاه منفی مینگرند اما از آنجا كه زن و مرد هر دو به هم نیازمندند و رفع نیازهای عاطفی و احساسی آنها در حال حاضر از طریق ازدواج به سختی امكانپذیر است، متأسفانه شاهد گسترش ارتباطات از نوع ناسالم هستیم.
انگیزههای برقراری ارتباط با جنس مخالف
هیجانات و عواطف دوران بلوغ
در طول زندگی یك فرد وقایعی رخ میدهند كه از اهمیت خاصی برخوردارند و بهعنوان نقاط عطفی در زندگی از آنها یاد میشود. یكی از این وقایع بلوغ است. بلوغ دورة بحرانی انتقال از مرحلة كودكی به بزرگسالی و زمان كسب قدرت باروری است. نوجوان تغییراتی در جسم و روح خود احساس میكند، سؤالاتی برای او مطرح و دچار اضطراب میشود. جامعهشناسان معتقدند بیشتر عشقهای دورة نوجوانی از محدودیتهای روابط دو جنس نشئت میگیرد و سنن و هنجارهای اجتماعی آن را تقویت میکند. بر این اساس، عشق منطقی (دوستداشتن) تأثیر مثبتی در سلامت روح و روان فرد دارد، باعث ایجاد انگیزه و تلاش شده و با ایجاد آرامش روحی و روانی موجب شکوفایی خلاقیتها و پتانسیلهای بالقوه میشود.
در كشور ایران بهعلت محدودیتهای اجتماعی که در روابط بین دو جنس وجود دارد، عشق دوران نوجوانی پدیدهای شایع و همهگیر است و نوجوانان نیازهای روانی خود را با تصویرپردازی ذهنی از جنس مخالف ارضا میکنند. در سالهای اخیر با افزایش میزان روابط دختر و پسر، از شدت این پدیده کم شده است. به اعتقاد روانشناسان، رابطة غیرمستقیمی بین میزان روابط بین دو جنس و شدت و میزان آسیب ناشی از عشقهای دوران بلوغ (نوجوان) نيست وجود دارد. با افزایش میزان روابط بین دو جنس، مفهوم «عشق» در روابط کاهشیافته و حس «دوستداشتن» افزایش مییابد، در این حالت روابط از دوام بیشتری برخوردار است.
ایجاد شرایط برای افزایش تجربه و سطح آگاهی نوجوانان از جنس مخالف و نهادینگی مفهوم دوستداشتن در آنها باعث کاهش آمار طلاق، ناهنجاریهای اجتماعی و ناراحتیهای روحی و روانی در دوران جوانی میشود. در حال حاضر، آموزشهای لازم درخصوص تغییرات فیزیولوژیک و روحی و روانی دوران بلوغ به نوجوانان مورد بیتوجهی قرار گرفته و این ردة سنی از طریق گروه همسالان کموبیش با این پدیدة طبیعی آشنا میشوند. در شرایطی که بیشتر خانوادهها اجازة رابطه با جنس مخالف را نمیدهند، فرزندان روابط مخفیانهای برقرار میکنند که در برخی موارد به
رابطة جنسی میانجامد.
پروین داییپور روانشناس و پژوهشگر اجتماعی میگوید: «گرایش به جنس مخالف از پدیدههای شایع دورة نوجوانی و از تغییرات دوران بلوغ است. در این دوره نوجوان از رابطة با جنس مخالف لذت میبرد که کنشی طبیعی از مراحل رشد انسان است. اما مشکل زمانی ایجاد میشود که بعضی از نوجوانان فراتر از سطح سن و تجربة خود وارد روابط جنسی میشوند.» وی در پاسخ به این سؤال که «چرا باید در سنین بلوغ احساس عشق و مهرورزی در نوجوانان شکل بگیرد، درصورتیکه بهطور طبیعی (تا سنین 20 تا 25 سال) پختگی و تجربه لازم برای برقراری رابطه با جنس مخالف وجود ندارد» اظهار میدارد: «این فاصلة زمانی برای رشد نوجوان و رسیدن به پختگی و کمال در روابط اجتماعی لازم است. در سنین بلوغ نوجوان نگاه کنجکاوانهای به جنس مخالف دارد و با شنیدن و نگاهکردن به اطراف، تصویری ایدهآل از همسر آیندة خود در ذهن ایجاد میکند. در این فرایند زمانی که نوجوان به سنین جوانی (پایان 20 سال) میرسد از تجربة لازم برخوردار شده و میتواند روابط جدی با جنس مخالف برقرار کند.»
وی ادامه میدهد: «حدی از روابط دختر و پسر برای رشد به هنجار آنها لازم است. مشکل اصلی این روابط آن است که تعدادی از نوجوانان (بهطور تجربی20 تا 30 درصد) زمانی که عاشق میشوند به خود اجازه میدهند روابط جدی با طرف مقابل برقرار کرده و وارد رابطة جنسی شوند. میتوان علت اصلی این برخورد و اشتباه بزرگ نوجوانان را رفتار غلط خانوادهها دانست، زیرا خانوادهها اطلاع چندانی از شرايط دوران بلوغ ندارند و با ظهور علائم دوران بلوغ در فرزندان خود دچار ترس شده و از رفتارهای جنسی فرزندان خود واهمه دارند و به محدودسازی فرزندان خود میپردازند. اين شرايط باعث میشود که تعارض بين والدين و فرزندان زياد شده و نوجوان از لحاظ عاطفی تحت فشار شديدی قرار گيرد. در اين صورت برای ارضای نيازهای روانی خود به اجتماع کشيده میشود و با اولين ابراز محبتها احساس عاشقشدن در او شکل میگيرد و فکر میکند کسی پيدا شده که او را میفهمد و تأييد میکند.»
نگرش و عملکرد والدین
نگرش آزادانه و سهلانگارانة والدین نسبت به اینگونه روابط، عامل تعیینکنندهاي برای گسترش این روابط است. بنابراین، از یکسو انتقال درست ارزشها به فرزندان و انتظارات والدین از آنها درخصوص اینگونه روابط ممكن است بهترین تأثیر را در پیشگیری از اینگونه روابط داشته باشد. گاهی والدین نظر قطعی و واقعی خود را در این مورد با فرزندان مطرح نمیکنند و درک فرزندان از نگرش والدین، ممکن است درک کاذب باشد.
اما از سویی دیگر، کنترل بسیار شدید و سختگیرانه بهخصوص در دوران نوجوانی ـ برخلاف انتظار همگان ـ عامل مهم دیگری برای شیوع این دوستی در جامعه است.
بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که یک نوع کنترل و نظارت مناسب در سطح متوسط (نه بسیار سختگیرانه و نه بسیار آزادانه) بهترین تأثیر را روی رفتارهای نوجوانان در مورد رابطه با جنس مخالف دارد.
وعده ازدواج
یكی از بهانههای ارتباط بین پسران و دختران جوان، وعدة ازدواج از طرف پسر است كه معمولاً با این وعدهها، پسران با دختران ارتباط برقرار میكنند. دختر و پسر با طرح مسئلة ازدواج با یكدیگر رفاقت كرده و سعی میكنند نیازهای عاطفی همدیگر را برآورده كنند. حقیقت امر این است كه این وعدهها در حد خیال باقی مانده و جامة عمل نمیپوشند؛ زیرا خانواده چنین افرادی را در حد لازم پخته و شایسته برای ازدواج نمییابند. طرح مسئله ازدواج اگر از سوی پسر هم مطرح شود، با مخالفت خانوادهاش روبهرو میشود و حتی اگر پسر به خواستگاری دختر نیز برود، خانوادة دختر چنین ازدواجی را نمیپسندند.
بنابراین، وجود فكر ازدواج در بین دختران و پسران تنها نوعی سازوكار دفاعی برای ایجاد رضایت خاطر و رهایی از اضطراب است. اضطرابي كه در اثر عملِ خلاف قواعد و هنجارهای خانواده و جامعه به وجود ميآيد. بهترین روش ایجاد ارتباط، عمل در پرتو اصول دینی است؛ كه خانوادة پسر از خانوادة دختر خواستگاری كند و تحت نظارت والدین تحقیقات ادامه یابند و از خصوصیات همدیگر مطلع شوند.
انگیزة جنسی
از انگیزههای دیگر ارتباط دختر و پسر جوان بهرهبری جنسی است. این پدیده در میان اقشاری از جامعه كه از لحاظ رشد فكری و فرهنگی در انحطاط شدیدی بهسر میبرند، بیشتر دیده میشود. این افراد برای ارضای غرایز جنسی خود، همة ارزشهای خانوادگی و فردی خود را قربانی میكنند و دست به رفتاری میزنند كه برای اغلب افراد جامعه، بسیار پست تلقی میشود. چنانچه این ارتباطهای ناپسند منجر به رابطة جنسی بین دختر و پسر شوند، مشكلات زیادی برای دختر ـ كه قربانی اصلی این رابطه است ـ بهوجود میآيد. درگيري ذهنی دربارة اينكه مبادا این ارتباط در آینده برای او مشكلساز باشد، تعادل روانیاش را بهنحو چشمگیری برهم میزند و فشار روانی زیادی بر او تحمیل میكند. چنین دخترانی براي ازدواج با مشكل مواجه میشوند و حاضر به ازدواج نیستند و اگر زمانی با فشار خانواده تن به ازدواج دهند، همیشه نگران افشای رابطة گذشته خود هستند و از اینكه همسرشان از رابطة مخفی آنها در گذشته آگاه شود رنج میبرند.
توهم قدرت و جاذبه
یكی دیگر از انگیزههای دوستی با جنس مخالف این است كه پسران داشتن دوستدختر را یك قدرت اجتماعی برای خود تصور میكنند و دختران نیز داشتن دوستپسر را یك جاذبة فردی و اجتماعی برای خود بهحساب میآورند. اما طولي نمیكشد كه متوجه ميشوند این قدرتنمایی و جاذبة ارائه شده، به قیمت ازدستدادن بسیاری از جاذبهها و قدرتهای اجتماعی و شخصیتی دیگر تمام شده است. درنتیجه، دوستیها به پایان میرسند و حسرت از بين رفتن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی میگذارد.
پناهجویی به یكدیگر
دختران و پسران جوانی كه در خانواده مورد بیمحبتی قرار میگیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی هستند و خود را سرگردان و آشفته مییابند، از طریق برقراری روابط پنهاني با جنس مخالف، درصدد كسب اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتر و همچنين در جست و جوي پناهگاهی برای جبران كمبودهاي محبتي خود هستند. اما اطمینان خاطری كه دختران و پسران از طریق برقراری دوستی به دنبالش هستند هیچگاه حاصل نمیشود؛ زیرا این روابط پنهانی و به دور از چشم خانواده صورت میگیرد. بههمیندلیل، دختر و پسر باید وقت و توان زیادی صرف كنند تا بتوانند زمینة این رابطه را فراهم كنند و تحمل ترس و اضطراب مستمری كه دو طرف باید تحمل كنند تا این روابط از چشم آشنایان پنهان بماند، رضایتمندی و آرامشی را كه بهدنبال آن هستند، خنثی ميكند.
در برخی از جوانان علاوه بر کمبود محبت، کمبود اقتصادی هم وجود دارد. البته این مسئله بیشتر در افرادی که خانوادة آنها بهلحاظ مالی در سطح پاییني بوده است و قصدشان برای برقراری ارتباط با جنس مخالف، تأمین مالی و عاطفی توسط طرف مقابل است. آنها برای رسیدن به هدفشان اغلب با افرادی دوست میشوند که از نظر مالی بالاتر از خودشان هستند و اين دوستی، علاقه و ازدواج را بهانهاي براي رابطهشان معرفی میکنند.
روابط آسیبزا
در اجتماع ارتباط و مواجهة پسران و دختران، امری اجتنابناپذیر است. زیرا نمیشود در جامعه دیوار و حائلی بین دو جنس كشید. هنگامی كه از روابط دختران و پسران بهعنوان معضل اجتماعی و آسیبزا یاد میشود، منظور روابط پنهانی، غیرعادی و ناپختهای است كه به دور از هرگونه شناخت كافی بوده و بهصورت هیجانی، تخیلات و رؤیاهای غیرواقعی صورت میگیرد. دختران و پسرانی كه بهمنظور جلب توجه جنس مخالف و با هدف دوستیابی از بین آنان، افرادی مانند خود را مییابند و روابط نامتعادلی برقرار میكنند، معمولاً با احساس سرخوردگی و بیهودگی و نیز احساس بیزاری از خود به خانه باز میگردند.
غریزة جنسی غریزهای نیرومند است که هرچه بیشتر اطاعت شود، سركشتر میشود؛ همچون آتشی كه هرچه بیشتر به آن خوراك بدهند، شعلهورتر میشود.
آسیبشناسی
بهطوركلی روابط باز و آزاد دو جنس مخالف پیش از ازدواج، دارای آفتها آسیبهای روانی و اجتماعی و خانوادگی جبرانناپذیری است. در زير به چند نمونه از این آسیبها اشاره میشود:
آسیب فردی ـ روانی
ازبینرفتن كرامت انسانی و غرقشدن در گرداب شهوتها
اگر انسان به غریزة جنسی بهعنوان یك هدف بنگرد و به آن خارج از چارچوب مقررات اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی بپردازد، آنگاه هر عملی كه بهتر و بیشتر به شهوتها پاسخ دهد، جایز شمرده میشود. اينگونه است كه چشمچرانی، علاقة شهوانی به همجنس، خودارضایی، اعتیاد به عكسها و فیلمهای مبتذل و آزادی ارتباط دختران و پسران با یكدیگر پسندیده تلقي ميشود؛ حتی اگر با ضابطههای عقلی و دینی در ستیز باشند و به نابودی شرافت
انسانی و جامعة بشری بینجامند!
با نگاهی به جوامع غربی، آثار پیامدهای منفی رابطة دختران و پسران بر فرد و جامعه بسيار مشخص است. در این جوامع، هدف انسان از زندگی و آیندة روشن از بين رفته و افزایش روزافزون قتل و جنایت، اعتیاد، خودفروشی، آشفتگی روحی و روانی و دیگر آسیبهای اخلاقی و انسانی، همه ناشی از غلبة شهوات و بیبندوباریها بر عقل و ایمان است.
كاهش آرامش روانی و افزایش التهاب و اضطراب
برخی صاحبنظران غربی، آزادیهای جنسی را عامل آرامش روحی و زدودن عقدههای درونی میدانند، ولی پس از اجرای فراگیر این راهكار در غرب، شاهد افزایش روزافزون بیماریهای روانی، خودكشی و جنایتهای ناشی از ناكامیهای جنسی هستند. گسترش محركهای جنسی، انسان را به رابطة گسترده با جنس مخالف میكشاند و هرگونه شكست در این راه، به آسیب بزرگتری ختم ميشود. این نوع رابطه، هیجانها و التهابهای جنسی را فزونی میبخشد و تقاضای جنسی را به آتشی شعلهور، عطشی روحی و خواست اشباعنشدنی تبديل ميكند. بنابراين، با توجه به اینكه روح بشر فوقالعاده تحریكپذیر ميباشد، اشتباه است گمان كنیم كه تحریكپذیری روح بشر محدود به حد خاصی است. هیچ پسر نوجواني از تصاحب دختران و هیچ دختری از متوجهكردن پسران و درنهایت هیچ دلی از هوس، سیر نمیشود. تقاضای نامحدود، خواهوناخواه انجام نشدنی است و همیشه همراه با نوعی احساس محرومیت و دستنیافتن به آرزوهاست. اين موضوع، منجر به اختلالات روحی و بیماریهای روانی میشود. البته همة اینها در صورتی است كه تقوا و ترس از خدا وجود نداشته باشد. كسی كه تقوا دارد و حریم الهی را نگه میدارد خداوند او را برای نجات از گردابهای اخلاقی یاری میدهد.
از آنجا که مقاومتی بسیار قوی از طرف پدر و مادر و جامعه برای ممانعت از برقراری این دوستیها وجود دارد، اینگونه دوستیها با مخاطرات روانی گوناگونی از جمله اضطراب و تشویش همراه است. وجود افکار دیگری چون احساس گناه، نگرانی از تهدیداتی که توسط پسر برای فاشکردن روابطش با دختر صورت میگیرد، یک تعارض درونی و اضطراب مستمر را بهدنبال دارد. بنابراین، وجود اين دلهرهها و اضطرابها که گاهی لطمههای جبرانناپذیری بر جسم و روان انسان دارد، از جمله آسیبهای اینگونه روابط است.
نبود شناخت درست و واقعبینانه
معمولاً ادعا میشود اینگونه روابط و دوستیها به انگیزة ازدواج شكل میگیرد، ولی با كمی دقت مشخص میشود، روح حاكم بر این نوع دوستیها، عشقورزی كور است نه خردورزی. پای خرد و عقل در میدان عاشقی لنگ است. امام علیعلیهالسلام میفرمایند:
حبّ الشّیء یعمی و یصمّ
دوست داشتن چیزی، انسان را كور و كر میكند.
تصمیم درست دربارة ازدواج با فردي خاص، فقط با تكیه بر عقلانیت و خردورزی ممكن است. دوستیهای قبل از ازدواج، راه عقل را مسدود و چشم واقعبین انسان را كور میكند و اجازه نمیدهد تا یك تصمیم صحیح گرفته شود. این نوع انتخابها كه در فضایی آكنده از احساسات و عواطف انجام میگیرد، بهدلیل نبود شناخت عمیق و واقعبینانه، زندگی مشترك را تلخ و آینده را تیرهوتار میكند.
ایجاد جوّ بدبینی
اینگونه دوستیها نهتنها مشكلی را از دختران و پسران حل نمیكند، بلكه بر مشكلات آنان نيز میافزاید. دوستیها و روابط اگر به ازدواج بیانجامد، پس از مدتی از جوّ بدبینی و سوءظن را بهدنبال خواهد داشت. پسر با خود میگوید، این دختر وقتی قبا از ازدواج، بهراحتی با من رابطة نامشروع داشته، پس از كجا معلوم پیش از ارتباط با من، با فرد دیگری رابطه نداشته است؟ از كجا معلوم در آینده، با اینكه همسر من است با شخص دیگری ارتباط برقرار نكند؟ دختر نیز همین تصور را نسبت به پسر دارد. بر این اساس، اینگونه ازدواجها دارای پایه و اساسی سست و متزلزل است و تجربه نشان داده است كه خيلي زود منجر به طلاق و جدایی میشود. براساس یك یافتة پژوهشی در آمریكا، زوجهایی كه پیش از ازدواج با یكدیگر زندگی میكنند زندگی زناشویی آنها با مشكلات عدیدهای روبهرو ميشود كه در نتيجه منجر به طلاق میشود. به گزارش ایسنا، دكتر كاترین كوهان، استاد دانشگاه ایالت پنسیلوانیا، گفت: «طبق آخرین پژوهشها، افرادی كه پیش از ازدواج با یكدیگر رابطه داشتهاند، بعد از ازدواج در حل مشكلات خود عاجزند، زيرا نسبت به یكدیگر بسیار بدبین هستند. كوهان گفت: طبیعت ارتباطات آزاد این است كه زوجین چندان انگیزهای برای حل درگیریها و حمایت از مهارتهای خود ندارند. وی افزود: بهنظر میرسد ارتباطات این افراد زودتر از افرادی كه با یكدیگر دوست نبودهاند، سرد و منجر به طلاق میشود. وی در پایان گفت: میتوانم بگویم رابطة قبل از ازدواج بههیچوجه سبب دوام زندگی زناشویی نمیشود.» آسیب دیگری که در رابطة با نوجوانان و جوانان هوسباز، مطرح میشود، این است که آنها هنگام ازدواج و انتخاب همسر، به همة افراد با دید شك و تردید مینگرند. حتی پس از ازدواج نیز روحیة هوسبازانه و تنوعطلبانه، روان آنها را آزار میدهد و چهبسا بهسوی منجلاب فساد كشیده شوند و راه بیبندباری را در پیش گیرند.
افت تحصیلی یا ركود علمی
این نوع روابط باعث میشود كه دو طرف تمام فكر و توجه و تمركز خود را صرف دیدارها و ملاقاتهای حضوری و تلفنی كنند كه این موضوع بزرگترین مانع برای رشد و ترقی علمی است؛ زیرا تحصیل دانش نیازمند تمركز نیروهای فكری و روحی است. دلمشغولی و اضطرابی كه در اثر اینگونه پیوندها پدید میآید، بزرگترین سد راه تعالی علمی و تحصیلی است؛ لذا متصدیان امور علمی مدارس و دانشگاهها توصیه میكنند، حتی ایام عقد و نامزدی جوانان در بحبوحة تحصیلات نباشد تا آنان بتوانند با تمركز بیشتر فكر، در ادامة دروس و امتحانات موفق شوند.
استقبال نكردن از تشكیل خانواده
اینگونه روابط و دوستیها معمولاً به انگیزة تفنن و سرگرمی شكل میگیرد و در خلال آن از خودباوری و زودباوری دختران سوء استفاده میشود. متأسفانه در بسیاری موارد بین عشق و هوس تمییز داده نمیشود. عشق حقیقی و پاك با هوسهای آلوده و زودگذر، تفاوت جوهری دارد. برخی از این روابط كه مبتنی بر هوسرانی و سرگرمی است، پس از مدتی رو به سردی و افول مینهد. جاذبهها و دلرباییها مربوط به روزها و ماههای اول دوستی است. دیری نمیپاید كه این روابط عادی شده و به جدایی میانجامد. حس تنوعطلبی انسان از سويي و نبود عامل بازدارنده از سوي دیگر، باعث میشود برخی بهدنبال ازدواج و تشكیل خانواده نروند؛ جامعهای كه از تشكیل كانون خانواده استقبال نكند، هیچگونه ضمانتی برای رشد و شكوفایی فضایل انسانی در آن وجود ندارد. عمدة خوبیها و كمالات والای انسانی در پرتو تشكیل خانوادهای سالم، به فعلیت میرسد.
محرومیت از ازدواج پاك
هر انسانی در سرشت و نهاد خویش بهدنبال پاكیها و نجابت است. دخترانی كه در پی این روابط آلوده هستند پشت پا به سرنوشت خود زدهاند و این موضوع باعث میشود كه آنها به جرم آلودگی به این روابط، شرایط ازدواج پاك را از دست بدهند. البته اینگونه روابط ناسالم حتی در ازدواج پسران نیز تأخیر ایجاد ميكند اما، دختران بیش از پسران در معرض این آسیب قرار دارند.
آسیب اجتماعی
آنچه موجب فلجشدن نیروی اجتماعی است، آلودهشدن محیط كار به لذتجوییهای شهوانی است. زیرا از طرفی شخصیت و كرامت زن را در حد یك كالا برای كامجویی مردان تنزل میدهد و امنیت روانی لازم را برای فعالیت اجتماعی او از بین میبرد، و از طرف دیگر مردان، تمركز حواس و دقت كافی را برای كارهای خود ندارند. هرچه روابط دختر و پسر ضابطهمندتر شود، اجتماع سالمتر خواهد شد و افراد جامعه بهتر بهكار خود رسیدگی ميكند. جوانان در محیط كار، درس و دانشگاه راحتتر خواهند بود و به پیشرفتهای بیشتری خواهند رسید.
تفاوت جامعهای كه روابط جنسی را به محیط خانوادگی محدود میكند با اجتماعی كه روابط آزاد در آن اجازه داده میشود این است كه ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم، آغاز محرومیت و محدودیت است.
در کل، آثار مخرب اینگونه روابط در اجتماع را میتوان بهصورت زير بیان کرد:
دید باز جوانان نسبت به اطراف و جامعه از بین میرود. جوان همیشه درگیر ارتباطات گذشته است و دیگر نمیتواند نسبت به مسائل مربوط به جامعه و... با دید باز نگاه كند؛
افكار جوانان منحرف میشود و دیگر آن ذهن سالم را ندارند؛
بهدليل ایجاد زمینه برای اين نوع روابط، آزادی از دیگر جوانان گرفته میشود؛
مقامها و ارزشهای انسانی پایین میآید؛
ارادهها سست و اعتمادها از بین میرود؛
مانع پیشرفت علم میشود؛
وقت، هزینه و انرژی زیادی صرف این روابط میشود كه در جای مناسب بسیار مفیدند؛
انحرافات اخلاقی در جامعه گسترش مییابد؛
بهدلیل سرخوردگیهای روحی، گرایش به اعتیاد رواج مییابد؛
10. بیماریهاي جدید مثل ایدز، هپاتیت و... شیوع مییابند؛
11. راه تكامل و رسیدن به سعادت بسته میشود؛
12. كانونهای خانوادگی از هم میپاشد؛
13. بیبندوباری بر اثر فرار دختران و... افزایش مییابد؛
14. كمكاری و سستی در مسئولیتهای محوله به آنان ایجاد میشود و..
و درنهایت، جامعه با جوانانی روبهرو میشود كه بر اثر نداشتن اطلاعات و آموزش، به بیراهه رفتهاند.
آسیب خانوادگی
معاشرتهای آزاد و در برخی خانوادهها، زمینة بیبندوباری پسران و دختران را فراهم كرده و ازدواج را بهصورت یك وظیفه، تكلیف و محدودیت درآورده است. در سیستم روابط آزاد جنسی، پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه میدهد و آنها را ملزم میكند كه به یكدیگر وفادار باشند، اما از نظر ديدگاه اسلامی به محرومیت و انتظار آنها پایان میبخشد.
پس آسیب اول، بیرغبتی به ازدواج و تشكیل خانواده است. كه این موضوع باعث نگرانی و تشویش مداوم والدین است.
آسیب دیگر این است که والدين نسبت به فرزندان بياعتماد و دچار سؤظن ميشوند كه اين مسئله باعث ميشود كه آنها را بهعنوان افرادی مسئولیتپذیر و آگاه در خانواده نپذيرند بنابراین روابط آزاد، زمینهساز بسیاری از سوءظنها و بیاعتمادیها در والدین هستند.
نكتة دیگری كه در جوامع آزاد و مختلط، خانوادهها را تهدید میكند مقايسة زن و مرد، است. مقایسة آنچه دارند با آنچه ندارند و چيزيكه ریشة خانواده را میسوزاند این مقایسهها نيست كه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن میزند.
شرایط ارتباط با جنس مخالف
براساس نظر برخی از صاحبنظران همچون دکتر گلزاری، داشتن رابطة عاقلانه و صحیح با جنس مخالف غیرممکن نیست، ولی باید برای آن شروطی را قائل باشیم:
سن طرفين بیش از هجده سال باشد؛
آشنایی حداقل شش ماه (بدون دوستی) گذشته باشد؛
ارتباط هدفمند باشد؛ بسیاری از ارتباطات دختران و پسران هدف جدی و ارزشمندي ندارد، صرفاً براي لذتجویی لحظهای میباشد. ازاينرو لازم است تا در ارتباطات اهدافی دنبال شود و از این فرصت برای بهرهبرداری علمی، اخلاقی، آموزشی و هنری استفاده كرد. همچنين ميتوان از اين ارتباط براي شناخت و آشنایی بیشتر بهمنظور ازدواج بهره برد.
تناسب شرایط سنی، تحصیلی و خانوادگی؛
پنهاننکردن رابطه از والدین؛
مراجعه به روانشناس برای اطمینان از مناسببودن انتخاب؛
قطع رابطه در صورت مخالفت والدین یا روانشناس؛
نداشتن تماسهای طولانی و روابط صمیمانه برای جلوگیری از ایجاد وابستگی؛
نداشتن ارتباط در مکانهایی که سبب تسهيل تماس جنسی میشود؛
10. رعایت حیای فردی و عفت جمعي؛ ارتباط با جنس مخالف ـ كه در شرایط خاصی اتفاق میافتد ـ نهتنها مجوز پردهدری و ازبینبردن عفت نیست، بلكه برای حفظ حریم عفت و حیا وضع شده است. فلسفة وجودی این ارتباط، حفظ عفت عمومی و تحكیم حیای فردی و كسب كمالات است. ازاینرو، نبايد فلسفة وجودی آن را زیر پا نهاد. حتی برای زن و شوهر هم، كه از ارتباط دوستی بیحد و مرز برخوردارند، این آزادی در رفتار دوستانه وجود ندارد و همه باید حیای عمومی و حریم اخلاقی جامعه را حفظ كنند.
خداوند متعال در سورة مباركة قصص، در داستان ارتباط دختران حضرت شعیبعلیهالسلام با حضرت موسیعلیهالسلام به این شرط تصریح دارد و میفرماید: وقتی حضرت موسی (در آب دادنِ به گوسفندان)، به دختران شعیب كمك نمود، آنان نزد پدر رفتند و از جوانمردی موسی تعریف و تمجید كردند و حضرت شعیب تصمیم گرفت از موسی سپاسگزاری كند. بههمیندلیل، دختران خود را بهدنبال او فرستاد و دختران در اوج حیا و عفت حركت كردند تا به كنار جاده رسیدند و در آنجا منتظر ماندند تا موسی متوجه حضور آنان شود و موسی هم متوجه آمدن آنان شد. دختران از او تقاضا كردند تا پیش پدرشان بیاید و موسی هم قبول كرد، وقتی خواستند به طرف منزل بروند، موسی به منظور حفظ حریم حیا و عفت، دوشادوش دختران حركت نكرد، بلكه جلوتر از دختران راه میرفت و دختران شعیب بهدنبال او با انداختن سنگریزه، مسیر را نشان میدادند.
دکتر گلزاری کارشناس امور جوانان و خانواده توصیههایی را به سه گروه از جوانان میکنند:
اولین گروه ازجوانان کسانی هستند که تاکنون با جنس مخالف ارتباط نداشتهاند. به این گروه توصیه میشودکه:
با وجود کشش طبیعی به جنس مخالف،به این کار اقدام نکنید.
با شناختی که از پیامدهای آسیبرسان ایت رابطهها دارید، نزد دوستانتان احساس سرافکندگی نکنید.
برخویشتنداری خود ببالید.
از همنشینی با دوستان وسوسه گر و موقعیتهای زمینه ساز رابطه با جنس مخالف خودداری کنید.
دومین گروه کسانی که در گذشته با جنس مخالف رابطه داشتهاند، ولی اکنون ندارند. این گروه علاوه بر پیشنهادهایی که برای گروه قبل مطرح شد، موارد زیر را هم در نظر بگیرند:
ناراحتی خود را از دوری فردی که قبلاً با او رابطه داشتهاید و نیز احساس گناهتان از داشتن این نوع رابطه را با فعالیتهای مثبت کاهش دهید؛
در صورت نیاز، از روانشناس کمک بگیرید.
جوانانی هستند که اکنون با جنس مخالف رابطه دارند:
از برقراری رابطة همزمان با چند نفر بپرهیزید. این کار حتی در جوامع غربی هم پذیرفته نیست و نوعی اختلال شخصیت محسوب میشود؛
از قرارگرفتن در موقعیتهای خلوت با دوستتان پرهیز کنید؛
از مصرف مشروبات الکلی با او اجتناب کنید؛
از تماشای فیلم و تصاویر مبتذل در کنار او خودداری کنید؛
از تهدیدهای فرد سوءاستفادهکننده برای برقراری یا ادامة رابطة جنسی نترسید و در صورت لزوم، از مشاوره یا نزدیکان آگاه خود کمک بگیرید.
مشکل اصلی در روابط دوستی دختران و پسران
مشکل اصلی اینجاست که دخترها تصور میکنند دیدگاه پسرها همانند آنها است و همینطور بالعکس. اساس روابط دوستی، شناختن دیدگاهها و طرز فکر جنس مخالف در روبهروشدن با وقایع و اتفاقات است، تا بتوان از این تجربه در زندگی مشترک استفاده کرد. اما این یک اصل گمشده در روابط دوستی دختران و پسران است. دختران تصور میکنند پسران تشنة احساسات هستند و پسران نيز تصور میکنند دختران نیاز جنسی زیادی دارند. طرز فکر پسران و دختران را اگر بخواهیم قیاس کنیم، تقریباً همانند زیر است:
پسران؛ وابستگی، هوس، غریزة جنسی، وابستگی جنسی و دلزدگی؛
دختران؛ احساسات، هوس، وابستگی، غریزة جنسی و وابستگی زیاد.
پسران در روابط دوستی به هوس و غریزة جنسی خود بیشتر بها میدهند و پس از اولین ارتباط جنسی دچار وابستگی جنسی میشوند یعنی رابطة جنسی آنها گستردهتر میشود. آنها در تمامی ملاقاتهای بعدی دنبال فرصتي برای تأمین این نیاز هستند و تا زمانی که طرفشان پاسخگوی این نیاز باشد این رابطه ادامه دارد. اما هر زمان که طرفشان از رابطة جنسی خودداری کند یا اخلاق و رفتار پسر تغییر میکند یا مدام بهانهگیری میکند یا آن رابطه را برهم ميزند.
دختران تا زمانی که به فردی احساس نداشته باشند و وابستگی احساسی پیدا نکنند نمیتوانند رابطة جنسی را با آن فرد تجربه کنند. ترجیح میدهند این رابطه از روی عشق و دوطرفه باشد. از اینکه بدون احساس تن به چنین رابطهای بدهند بیزارند. دختران پس از رابطة جنسی دچار وابستگی بیشتری میشوند و بیشتر دوست دارند مورد توجه احساسی طرف مقابل قرار بگیرند. در اکثر روابطی که در آن رابطة جنسی را تجربه کردهاند ولی رابطة دوستی آنها به اتمام رسیده دچار افسردگی موقتی میشوند. بیشتر تمایل دارند دوست داشته شوند تا اینکه دوست بدارند. آنها میتوانند بارها حس عاشقی را تجربه کنند. این در حالی است که پسرها فقط یکبار عاشق میشوند و اولین عشق را فراموش نمیکنند. آنها اگر واقعاً کسی را دوست داشته باشند، هرکاری برای بهدستآوردنش میکنند و بهاصطلاح به آب و آتش میزنند. ولي اشکال اینجاست که همة انرژی خود را قبل از ازدواج صرف طرف میکنند.
نیازهای احساسی و حتی جنسی زنان پس از ازدواج بیشتر از دوران قبل از ازدواج است، به همین دليل است که مدام از سردی همسر خود شکایت دارند. دختران قبل از ازدواج تمایل دارند طرفشان بهسمت آنها بیاید، که این مورد بعد از ازدواج دگرگون میشود؛ این زنان هستند که بهسمت همسر خود میروند و مردان در اينباره تلاشی نمیکنند. نکتة بسیار مهم اینکه بسیاری از دخترها و پسرها با شنیدن این مطالب و بررسی آسیبهای جدی این روابط میگویند: از کجا معلوم که این آفات در دوستی ما بهوجود آيد؟ هر قاعدهای استثنایی دارد؛ از کجا معلوم که ما استثنای این قاعده نباشیم؟ این افراد گمان میکنند که رابطة آنها از روابط ديگران عمیقتر و مستحکمتر بوده و فقط روابط دیگران، سست و بر پایة علاقة جنسی بنا شده است.
دختر میگوید: دوستم گفته، که فقط مرا بهخاطر خودم میخواهد نه براي سوءاستفادة جنسی. در مقابل پسر هم میگوید: بیچاره دختر، نمیداند هدف واقعی من ازدواج و خوشبختکردن او نیست. حالا که پسر اعتماد دختر را جلب کرده است و با زرنگی هم به دختر قبولانده که او را زن آیندهاش میداند و بهعنوان شریک زندگی دوستش دارد، زمینه را برای منظورش مهیا میبیند و به او میگوید که ما اكنون از طریق قلبهایمان باهم زن و شوهر هستیم، چرا تا فراهمشدن زمینة ازدواج، خودمان را از لذت جنسی محروم کنیم. بيا از همین حالا رابطهاي جنسی برقرار کنیم.
متأسفانه بعضی از دخترها هم برای اینکه رضایت پسر را جلب کنند مرتكب این اشتباه بزرگ ميشوند و تقاضای رابطة جنسی او را قبول میکنند. غافل از اینکه پسرها هیچوقت با کسی که قبلاً با او دوست بودهاند و یا رابطة جنسی داشتهاند، هرگز ازدواج نمیکنند و براي ازدواج هم بهدنبال دختری هستند که قبلاً با کسی رابطه نداشته است. دخترها نيز با این اشتباه نهتنها خودشان را ارزان فروختهاند، بلکه پسران با دیدن این رفتار، آنها را افرادی هرزه تلقي ميكنند. چون پسرها این کار دختران را بهحساب سستبودنشان میگذارند و میگویند، اگر فرد دیگری هم اين تقاضا را داشته باشد، احتمال دارد که به او هم جواب مثبت بدهد.
البته مطلب بالا، یکی از حالات دوستی دختر و پسر بود که پسرها با وعدة ازدواج، دخترهای جوان را خام میکنند و به سوءاستفادة جنسی از آنها میپردازند. حالات دیگری هم برای این رابطه قابل تصور است، كه در زير به چند نمونه از آن اشاره ميكنيم:
الف) برخي دخترها میدانند كه پسرها قصد ازدواج ندارند و پسرها نيز علناً به طرف مقابلشان میگویند که قصدشان از این دوستی براي شناخت و ازدواج نیست. آنها فقط برای خوشگذرانی باهم شریک جنسی و دوست ميشوند و به این طریق ميخواهند از تنهایی دوران مجردی فرار کنند.
بعضي از دخترها حاضر به دوستی با این قبیل پسرها هستند و قصدشان را از این رابطه، تخلیة احساسات و ارضای غیراخلاقی جنسی خودشان معرفی میکنند. آنها گمان میکنند هرکاری که غریزهشان بخواهد، میتوانند بکنند و میگویند: شوهر آیندهمان از کجا خواهد فهمید که ما در گذشته روابط جنسی داشتهایم؟
تا آنجا كه بتوانند،
نظرات شما عزیزان: